امروز جمعه  ۲۴ مرداد ۱۴۰۴

روایت؛ قلب حادثه، نفس امید

علی صفری نژاد و همکارانش در دل انفجار و حملات موشکی تهران، به جای فرار، به قلب حادثه زدند تا جان مصدومان را نجات دهند و پیام‌آور امید باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جمعیت هلال‌احمر؛ ساعت ۳:۴۰ بامداد ۲۲ خردادماه ۱۴۰۴، زمانی که تهران هنوز در خواب بود، تیمی از نجاتگران هلال‌احمر با شجاعتی بی‌نظیر به صحنه‌ای وحشتناک رسیدند. جایی که دود و آوار، سکوت شب را شکست و زندگی‌ها به لب رسید. علی صفری نژاد و همکارانش در دل انفجار و حملات موشکی، به جای فرار، به قلب حادثه زدند تا جان مصدومان را نجات دهند و پیام‌آور امید باشند.

خبری وحشتناک 

رامین صفری‌ نژاد نجاتگر هلال‌احمر استان تهران می‌گوید: «ساعت ۳:۴۰ بامداد ٢٣ خرداد ۱۴۰۴، هنوز شهر تهران در خواب بود که تماس از مرکز کنترل و هماهنگی عملیات (EOC) استان به پایگاه امدادونجات چیتگر در منطقه ۲۲ تهران رسید. خبری وحشتناک؛ یک شهرک مسکونی در منطقه دوکوهه در تهران هدف حمله موشکی قرار گرفته بود. من و دو نفر از همکارانم، تیمی حرفه‌ای از نجاتگران و آواربرداران، بی‌درنگ به سمت محل حادثه حرکت کردیم.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی به منطقه رسیدیم، اولین تیم امدادونجات بودیم که پای در میدان گذاشتیم. وضعیت به شدت بحرانی بود؛ دود و آوار همه‌جا را پوشانده بود و شهر در سکوتی سنگین فرو رفته بود. اما ما آمده بودیم برای نجات. بعد از حدود دو ساعت‌ونیم، معاون امداد استان تهران، مرتضی رضایی، اطلاع دادند که منطقه چیتگر هم هدف حمله قرار گرفته و به نیروهای بیشتری نیاز است. ما همراه چند تیم دیگر از شهر‌ری و رباط‌کریم راهی آن نقطه شدیم. وارد منطقه عملیاتی شدیم؛ صحنه‌ای از مصدومان و شهدا که دل هر انسانی را به درد می‌آورد. در میان آوار، صدای نفس کشیدن یک نفر شنیده شد. با کمک تیم‌های عملیاتی، شروع به آواربرداری کردیم. سنگ‌ها و آوارهای سنگین مسیر را دشوار کرده بودند، اما مصدوم زنده بود و نفس می‌کشید. برای حفظ جانش فضای امنی ایجاد کردیم، کلاه ایمنی به سرش گذاشتیم و اکسیژن دادیم تا دچار خفگی نشود.»

امداد، در دل دود غلیط 

صفری نژاد گفت: «در حالی که مشغول امدادرسانی بودیم، ساعت ۷ صبح ناگهان چند متری جلوتر از ما موشکی اصابت کرد و آوار بیشتری روی ما ریخت. دود غلیظ و گازهای سمی همه جا را پر کرد. حتی با ماسک هم موج انفجار و گازها را حس می‌کردیم. قلبم در آن لحظه لرزید؛ تنها نگران هم‌تیمی‌هایم بودم که سالم باشند. با حفظ خونسردی، خودمان را به فضای باز رساندیم. حال جسمانی من از همه بدتر بود. اما نمی‌توانستم، دست بکشم. دوباره به داخل برگشتم، به کمک آتش‌نشانی توانستیم مصدوم را زنده خارج کنیم. بعد از آن، حال جسمانی‌ام وخیم‌تر شد و توسط پزشک هلال‌احمر، دکتر حکمت، با تزریق دارو و اکسیژن تحت درمان قرار گرفتم. اما باز هم پا‌پس نکشیدم و تا بعدازظهر در میان آوارها به امدادرسانی ادامه دادم.»

به قلب حادثه می‌زنیم

وی می‌گوید: «شب را در پایگاه چیتگر استراحت کردم، اما حتی پس از بهبود نسبی، روزهای بعد و پس از آتش‌بس، همچنان در عملیات جست وجو، نجات و آواربرداری در مناطق مختلف شرکت کردم. یک جمله همیشه در ذهنم تکرار می‌شد: در اوج حادثه همه از حادثه گریزانند، اما ما به قلب حادثه می‌زنیم. این جمله، روح امدادگران و نجاتگران هلال‌احمر و آتش‌نشانی بود و من افتخار می‌کنم که در این مسیر قدم می‌گذارم. با اینکه هر روز حال جسمانی‌ام بدتر می‌شد، مشتاق‌تر می‌شدم، مشتاق برای امدادرسانی، برای نجات جان انسان‌ها و ایستادن در برابر سختی‌ها.»

0
/
۱۴۰۴/۰۴/۱۲- ۰۱:۳۶
/
متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
لینک کوتاه