امروز پنج شنبه  ۲۳ مرداد ۱۴۰۴

روایت؛ نبردی با زمان و تاریکی برای نجات دو نفر

مهدی غفاریان، امدادگری که از روزهای پرالتهاب در میدان نبرد با آوارهای فراوان در حملات رژیم صهیونی به پایتخت، روایت‌هایی متفاوت را بازگو می‌کند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جمعیت هلال‌احمر؛ مهدی غفاریان، امدادگری ۴۲ ساله از جمعیت هلال‌احمر همدان، یازده روز پرالتهاب را در میدان نبرد گذرانده است. او در این مدت شاهد صحنه‌هایی بوده که گویی از دل یک فیلم بیرون آمده‌اند؛ صحنه‌هایی که هرچند تلخ و دردناک، اما با عشق و ایثار امدادگران در هم آمیخته است.

نجات از زیر آوار

یکی از تلخ‌ترین خاطرات مهدی، مربوط به خارج‌کردن پیکر زن و شوهری است که یک هفته زیر آوار مانده بودند. «آن روز، خیلی غمگین شدیم و این اتفاق برایمان تکان‌دهنده بود. خانواده این زن و شوهر، یک هفته در مقابل ساختمان منتظر بودند و اشک می‌ریختند. تا اینکه به پیکرهایشان رسیدیم. این موضوع برایم خیلی تلخ بود. ولی در اتفاق دیگری، وقتی دو نفر را زنده از میان آوار نجات دادیم، حس خیلی خوبی داشتیم.»

عملیات نجات، خود حکایتی است از تلاش بی‌وقفه و خلاقیت

روز دوم جنگ بود که در حادثه‌ای دیگر، پس از ایمن‌سازی محل و با کمک سگ‌های تجسس، تیمی از امدادگران برای نجات دو نفر، تونل‌زنی را آغاز کردند. از ساختمان مجاور کانالی حفر شد تا به محل تقریبی آوار رسیدند. حجم آوار چنان زیاد بود که عملیات، بسیار دشوار و خطرناک به نظر می‌رسید. مهدی توصیف می‌کند: «ساختمان تاریک بود، شب بود. با آتش‌نشانی همکاری کردیم و برش را انجام دادیم. وارد ساختمان نیمه فروریخته شدیم. امنیت برایمان اولویت دوم بود، اولویت اول نجات جان آنها بود.»

عملیات تا دل شب ادامه یافت. نیمه‌های شب بود که مهدی پس از تلاش در دل تاریکی و تونل‌زنی، موفق به ورود به محل شد: «آن دو نفر در میان دو طبقه از ساختمان، گیر افتاده بودند که ما پس از ورود به آنجا، در دل آوار، به طبقات مجاور دست یافتیم. صدای ناله ضعیفی شنیده می‌شد. دو نفر زنده بودند، یکی هوشیار و دیگری بیهوش. یکی مسن بود و دیگری جوان. دو مرد بودند. وقتی به آنها دسترسی پیدا کردیم، با بسکت‌های نجات، آن‌ها را از مسیری که ایجاد کرده بودیم، خارج کردیم.»

تجربه‌ای فراتر از کلمات

مهدی از حس نجات می‌گوید: «وقتی بحث نجات باشد، همیشه خوشحال می‌شوم. این حس قابل وصف نیست. اینکه در میان آن همه آوار کسی را زنده پیدا کنی، تجربه‌ای نیست که قابل توصیف باشد. وقتی ناجی می‌شوم حسی عجیبی به من دست می دهد. انسان به امید زنده است. وقتی وارد جایی می‌شویم، همیشه امیدواریم بتوانیم نجات دهیم. سعی می‌کنیم همه جا فکر کنیم ممکن است کسی زنده باشد.»

پایبندی به اصول انسانی

مهدی ۱۱ روز بدون وقفه در میدان جنگ ایستاد و در مقابل حمله‌های رژیم صهیونیستی از مردم دفاع کرد. ناجی آنها شد. او مقایسه‌ای بین رزمندگان دوران جنگ و امدادگران امروزی انجام می‌دهد: «رزمنده‌های زمان جنگ مگر ترسیدند که ما بترسیم؟ آنها تلاش کردند، جان دادند که ما بمانیم، ما هم تلاش می‌کنیم که بقیه زنده بمانند و یا امنیت داشته باشند. برای همین باز هم مرد میدان هستیم.»

۱۲ سال خدمت

مهدی ۱۲ سال است که با جمعیت هلال‌احمر همکاری دارد و ۱۰ سال داوطلبانه پیش رفت و حالا دو سال است که به صورت شرکتی در جمعیت فعالیت می‌کند. او تاثیرگذارترین بخش کار در میدان جنگ را “تخریب خانه‌ها” و “آزار مردم” می‌داند. در یکی از عملیات‌ها، در مقابل چشمانش، موج انفجار به یکی از امدادگران هلال‌احمر اردبیل آسیب رساند و همچنین تعدادی از همکارانش به شهادت رسیدند: «آن روز بدترین روزمان بود. ناراحت‌کننده بود ولی ادامه دادیم.»

یادبود شهدا

مهدی، شهید امدادگر یاسر زیوری که از امدادگران جمعیت هلال‌احمر همدان بود، را شخصاً نمی‌شناخت، اما، با دیگر همکارانش، مراسمی‌برای او و دیگر شهدای امدادگر برگزار کردند: «شهید زیوری در یکی دیگر از شهرستان‌های همدان فعالیت می‌کرد. او را ندیده بودم، اما خبر شهادتش حالم را دگرگون کرد. برای همین ما مراسم یاد بود سه شهید را به صورت خود جوش، در میدان جنگ با مراسم سینه زنی برپا کردیم. مرگ تلخ آن‌ها یادآور ایثار و فداکاری در دل‌ها بود. ما هم سعی کردیم یاد آنها را گرامی‌بداریم.» / سیما فراهانی 

 

0
/
۱۴۰۴/۰۴/۱۰- ۰۷:۱۷
/
متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
لینک کوتاه