به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جمعیت هلال احمر؛ در قلب بحران، آنجا که نفسها در سینه حبس میشود و هر لحظه با بیم و امید گره میخورد، قهرمانانی هستند که بیمحابا دل به خطر میزنند. مهدی حبیبی، مردی 44 ساله با تجربهای طولانی در جمعیت هلال احمر، یکی از همین قهرمانان گمنام است. او که معاون امدادونجات جمعیت هلال احمر شمیرانات است، از همان دقایق اولیه فاجعه، بیدرنگ خود را به صحنه رساند و خدمترسانی بیوقفهاش را آغاز کرد. روایت مهدی، روایت یک زندگی است که در میان آوار و امید، معنا مییابد؛ زندگیای که وقف خدمت به انسانیت شده است.
مهدی با چهرهای که حکایت از خستگی اما ارادهای پولادین دارد، در گفتگو با خبرنگار ما اینگونه روایت میکند: «از همان روز اول که تیمهای عملیاتی فراخوان شدند و تقسیمبندی صورت گرفت، ما در صحنه حاضر شدیم و تا همین لحظه در حال آواربرداری و یافتن پیکرها هستیم.» او به اهمیت آموزشهای روانشناختی در هلال احمر اشاره میکند: «دوستانی که در هلال احمر دوره میبینند، آموزشهای حمایت روانی در بلایا و مقابله با استرس را نیز فرامیگیرند. درست است که این استرس کاملاً متفاوت است؛ هر لحظه امکان یک اتفاق جدید و غیرقابل پیشبینی وجود دارد، اما افرادی که قلبی و دلی در این حیطه فعالیت میکنند، از توانمندی بالایی برخوردارند و میتوانند خود را با محیط وفق دهند.»
اما این توانمندی به معنای نبود بار روانی نیست. مهدی با صدایی خسته ادامه میدهد: «البته که بار روانی دارد. مثلاً خودم دو شب است که اصلاً نخوابیدهام. این خودش آسیبزاست، اما با مدیریت خوبی که انجام میشود، نتایج و پیشرفت در روند کارها بسیار خوب بوده است. همکاری ارگانها و سازمانها با ما نیز عالی بوده و فعلاً مشکل خاصی در روند انجام خدمت رسانیها، برایمان پیش نیامده است.»
سختی این کار تنها در خستگی جسمی نیست، بلکه در صحنههای دردناکی است که بر روح و روان امدادگران اثر میگذارد. مهدی از یکی از این صحنههای فراموشنشدنی میگوید: «خانوادهای چهار نفره بود؛ روز اول پیکر پسر 18 ساله را خارج کردیم. فردای آن روز، یک نوزاد هفتماهه و یک دختربچه هفتساله را کنار مادرشان، از زیر آوار بیرون کشیدیم. صحنه دردناکی بود که مرا بسیار آزرده کرد و در ذهنم باقی ماند.»
او به پیامدهای روانی این تجربیات تلخ اشاره میکند: «آسیبی که با مشاهده چنین رویدادهای تلخی برای ما نجاتگر و امدادگر رخ میدهد، تبعات و آسیبهای روانی ایجاد میکند. اختلالی شبیه PTSD، که رویداد در ذهن تکرار میشود. اگر شرایطی ایجاد شود که بتوانیم در فواصل مختلف از طریق گفتگو، همین صحنهها را مطرح کنیم و این نقاط آسیبزا را بازگو کنیم، تخلیه روانی صورت میگیرد.»
مهدی به اهمیت حمایت از امدادگران تأکید میکند: «دوستان باید در چنین شرایطی، موقعیتی داشته باشند که بتوانند با خانوادههایشان در ارتباط باشند و به آنها سر بزنند. شیفتبندی خوب نیز میزان آسیب را کاهش میدهد. ما تا آخر در کنار مردم هستیم.»
او از فداکاری شخصی خود و همکارانش میگوید: «من تا همین لحظه که چهار روز از حادثه میگذرد، فقط یک ساعت توانستم به خانه بروم و وسایلم را بردارم، وگرنه در این شرایط چهار روز است که همسر و فرزندم را ندیدهام. طبیعی است که خانواده من هم نگران میشوند، ولی ما راهی را انتخاب کردهایم که خدمت به مردم است.»
مهدی حبیبی با افتخار به گذشتهاش در هلال احمر نگاه میکند: «بیش از 15 سال است که با جمعیت هلال احمر فعالیت میکنم و افتخار این را دارم که لباس سرخ و سفید را بر تن دارم و به مردمی خدمت میکنم که با دیدن ما آرامش پیدا میکنند.»